اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

سفرنامه نوروز1393 (شیراز)

  ♥ اهورا خان در جشنواره عشایر ...           ♥ اهورا کوچولوی من در ارگ زیبای کریم خان...             ♥ این آقا از کی عکس می گیره؟؟؟!!!!!     ♥ از من یا ارگ کریم خان؟؟؟!!!!!!     ♥ اهورای مامان در باغ نظر...(آرامگاه کریم خان زند)         ♥ اهورا در حمام وکیل ...(پسرم خیلی حمام ...
22 فروردين 1393

سفرنامه نوروز1393 (اصفهان)

♥ اهورا کوچولو در شهر گلپایگان...     ♥ اهورا در عمارت منار جنبان:       ♥ اینجا هم داره فکر می کنه که : این همون مناره   که به رعشه دچاره؟؟؟!!!!     ♥ اهورا در آتشگاه اصفهان...       ♥ اهورا کوچولوی من در عمارت چهلستون...                       ...
20 فروردين 1393

11 ماهگی مبارک هستی من...

    می بوسمت...! می خندی!!!!! وقتی که می خندی ، زندگی جاری می شود... به چشمانم که خیره می شوی، معصومیت نگاهت مرا تا آسمان می برد... گریه می کنی...! قلبم تکه تکه می شود!!!!!! عاشقانه می بوسمت...! چه شیرین می خندی!!!!! می خوابی...! دلم برایت تنگ می شود...!!!! واژه کم می آورم برای توصیفش... عجب احساسی ست!!! احساس ناب مادری... همین که تو را دارم، بهترین هدیه دنیا را دارم... دیگر در بین ستاره ها به دنبال درخشان ترین ستاره نیستم... دیگر در میان گل ها به دنبال زیباترین گل نیستم... تو کهکشانی هستی پر از درخشان ترین ستاره ها......
20 فروردين 1393

اولین عید دیدنی اهورا...

پسر خوشگلم... بعد از تحویل سال رفتیم خونه ی پدرجون و مادرجون...         و بعدم خونه ی خاله عارفه...       فردا هم میریم همدان خونه باباجون و مامان جون تا از اونجا همه با هم بریم سفر...           ...
1 فروردين 1393

اولین بهار اهورا کوچولوی من...

اهورای عزیزتر از جانم...اولین بهار زندگیت مبارک... عزیزم نوروز 93،با وجود تو رنگ و بوی دیگه ای داشت... بی اجازت دفتر 365 برگ جدیدتو دادم به خدا تا بهترین تقدیر و برات نقاشی کنه...       ...
1 فروردين 1393

تبریک به دوستان عزیز وبلاگی...

دلم گرم خداوندیست که با دستان من،گندم برای یاکریم خانه می ریزد... چه بخشنده خدای عاشقی دارم... که می خواند مرا...با آنکه می داند خطا کارم... دلم گرم است،میدانم...بدون لطف او تنهای تنهایم... برایت من خدا را آرزو دارم...   * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * با خوبی ها و بدی ها،هر آنچه بود گذشت... برگی دیگر از درخت زمان بر زمین افتاد... سالی دیگر گذشت... روزهایتان بهاری و بهارتان جاودانه باد...     ...
1 فروردين 1393

آغاز دفتر (93)

  خدایا حکمت قدم هایی را که برایمان برمی داری بر ما آشکار کن... تا درهایی را که به سویمان می گشایی ندانسته نبندیم و درهایی که به رویمان می بندی به اصرار نگشاییم... ...
1 فروردين 1393

پایان دفتر (92)

بارالها... نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم... نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی... در اگر باز نگردد نروم باز به جایی... پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی... کس به غیر تو نخواهم؛چه بخواهی،چه نخواهی... باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی... ...
16 فروردين 1393