اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

سلام سمبل و خداحافظ!!!!!!!!!!!!!!!!

عزیزترینم اهورا؛ با دیدن علاقه ی شدید تو به حیوانات و پرندگان تصمیم گرفتیم یه حیوون یا پرنده خونگی برات بخریم. چند وقتی بود که در این مورد تحقیق می کردیم و از چندین مغازه و آکواریوم و پرنده فروشی دیدن کردیم.بالاخره یک روز بابا زنگ زد و خبر داد که دوست اهورا رو خریدم و دارم میارمش خونه!!!! و نیم ساعت بعد بابا با دوست جونی شما خونه بودن:     و چون خیلی وقت بود دنبال یه همچین دوستی برای شما بودیم ، اسمش و هم از قبل انتخاب کردیم!!!!   «سَمبَل خان»   خلاصه سمبل خان شد دوست اهورای من...با وجودی که می ترسیدی بهش دست بزنی ، ولی چنان عاشقش بودی...
27 فروردين 1394

داستان مدادرنگی ها...

همه م د ا د‌ ر ن گ ی‌ ها مشغول بودند…   به جز مداد سفید !   هیچ کسی به او کاری نمی‌داد…   همه می‌گفتند: “تو به هیچ دردی نمی‌خوری!!!”   یک شب که م د ا د‌ ر ن گ ی‌ ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند، مداد سفید  تا صبح کار کرد…   ماه کشید،         مهتاب کشید،                    و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک‌تر شد...     صبح توی جعبه‌ی م...
23 فروردين 1394

کندوان روستای کندویی...

کندوان که از روستاهای استان آذربایجان شرقی می باشد ،یکی از سه روستای صخره‌ای جهان به شمار می آید و این موجب جذابیت بی‌نظیر آن شده است.  وجود ۱۱۷ خانواده و منزل مسکونی درون توده‌های مخروطی و هرمی شکل صخره‌ها، به این روستای زیبا هویت تاریخی و باستانی داده است. می‌توان گفت وجه تسمیه کندوان به خاطر خانه‌های کندویی شکلی است که در دل این صخره‌های مخروطی قرار گرفته‌اند. و اهورای من در روستای کندوان...               سه عکس پایین مربوط به پارکی در شهرک سه...
21 فروردين 1394

23 ماهگی مبارک جگر گوشه ی من...

نمی دانم چرا این روزها اینقدر سریع و تند رد می شوند ...مدام ثانیه شماری را می بینم که تند تند شماره هایش زیاد می شود...گاهی می ترسم.. نه از افزایش سنم که از گذران وحشتناک زندگی و استفاده نکردن هایم...حالا خدا را شکر که با بودن تو حداقل خیلی از روزمرگی هایم کمتر شده...هر روز دنبال کار جدیدی هستی تا یاد بگیری...واین دلبستگیمان را بیشتر می کند...این که همبازی هم هستیم شیرین ترین لذت دنیاست...     روزهایم پُر شده از تو...پر از "کلاغ پَر "و "قایم باشک"... و تنها خداست میانمان که می بیند و حس می کند لذت درونم را...     از روز اول عاشق این دستان و ان...
20 فروردين 1394

مادر عزیز تر از جانم روزت مبارک...

تقدیم به مادر عزیزم!!! وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبایی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شد و با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.  مادر تو تمام شادی هایت را به من بخشیدی و غمهایت را در خود فرو ریخته ای، تا نفس دارم و بعد از مرگ نیز روحم فراموشت نخواهد کرد. ای خدای بزرگ! به من توانائی بده هرگز از پله های غرور بالا نروم و لحظات شادم را در کنارش باشم. کمک کن قلب رئوف و قشنگ این فرشته زمینی ات را هرگز نلرزانم و آس...
20 فروردين 1394

خواب هایت پر از آرامش...

زیبای من تو که می خوابی دنیا هم می خوابد... و معصومیتت هزار برابر می شود....اصلا تو می شوی معصومیت محض... و عطرش همه جا را می گیرد... آنقدر این لحظه را دوست دارم که می خواهم همان لحظه بنشینم و سیر تماشایت کنم... خوابت را ، خواب یک فرشته پاک. چه ناز و دلنشین می خوابی... راستی چشم هایت .....همان هایی که عاشقشان هستم....حتی وقتی که بسته است زیباست... تو که می خوابی شاید زمان هم محصور این معصومیت می شود و می ایستد... می ایستد و خواب تو را تماشا می کند.... خواب هایت پر از آرامش...     ...
17 فروردين 1394

سیزده بدر 1394 با اهورا...

پسر خوبم... امروز براي رسيدن به تمام خواسته هایت دستانم را به آسمان جاري و سبزه دلم را به نيت تو و آرزوهايت، هر چه كه هست، گره مي زنم. (سيزده بدر، روز آرزوها بر تو یکتا پسرم مبارک)                               ...
13 فروردين 1394

سفرنامه نوروز 1394 ( بروجرد)

بروجرد یکی از شهرهای استان لرستانه که با تویسرکان تقریبا 1 ساعت فاصله داره... اشکانیان و ساسانیان شهرارو بیشتر با پسوند گرد می‌ساختن مثل سوسنگرد، بروگرد و دارابگرد. بعضیا نام درست بروجرد را ویروگرد می دونن که به معنای شهر و ساخته ویرو شاهزاده اشکانیه... اون جوری که در مورد بروجرد مطالعه کردم بهش لقب‌هایی منتسب شده مثلا شهر سبز حضرت سلیمان  که توسط ظل السلطان داده شد. و به دلیل اینکه شجاع الدین لر مدتی در این شهر سکونت داشته لقب شهر شجاعان و به اون دادن .همچنین زادگاه فرزانگان از لقب‌های دیگه این شهره. اما لقبی که بیشتر منابع رو اون اصرار دارند دارالسرور به معنای سرای شادمانی است که محمد تقی خان حکیم صفا...
11 فروردين 1394

سفرنامه نوروز 1394 ( ملایر)

اهورای من... مَلایر هم از شهرهای خیلی زیبایه همدانه و خیلی هم به شهر مامان یعنی تویسرکان نزدیکه... ملایر از ترکیب دو واژه «مال» و «آیر» تشکیل شده که به معنی سرزمین آتش یا سرزمین آریایی هاست. قدمت سکونت در محل کنونی ملایر به تمدن ایلام برمیگرده. بعد از ایلامی‌ها، مادها در ملایر ساکن شدن. از جمله آثار دیدنی در ملایر می‌توان به شهر زیرزمینی دوره اشکانیان، پروژه مینی ورد، بام ملایر و دریاچه کوثر  و پارک سیفیه اشاره کرد. و عکسای گل پسری مامان تو ملایر...               &...
10 فروردين 1394

سفرنامه نوروز 1394 ( لالجین )

نازنین پسرم... دومین روز عید راه افتادیم به طرف همدان...امسال برنامه خاصی برای سفر نداشتیم و با بابا جون و مامان نسرین اینا تصمیم گرفتیم تو تعطیلات لااقل شهرهای نزدیک و بگردیم... و اولین شهر لالجین بود... لالجین پایتخت سفال ایرانه و تقریبا با همدان 17 کیلومتر فاصله داره...این شهر کوچیک ولی باصفا به عنوان مرکز تولید سفال خاورمیانه شناخته می شه. میشه گفت هشتاد درصد از جمعیت شهر لالجین به پیشهٔ سفالگری، سرامیک‌کاری و شغلهای وابسته به خرید و فروش محصولات سفالی اشتغال دارند.چون هر جای شهر و که نگاه میکردیم یا کارگاه سفال سازی بود و یا فروشگاه سفال فروشی... و واقعا" چه سفال هایی!!!!!!!!!!! &nb...
7 فروردين 1394