سلام سمبل و خداحافظ!!!!!!!!!!!!!!!!
عزیزترینم اهورا؛ با دیدن علاقه ی شدید تو به حیوانات و پرندگان تصمیم گرفتیم یه حیوون یا پرنده خونگی برات بخریم. چند وقتی بود که در این مورد تحقیق می کردیم و از چندین مغازه و آکواریوم و پرنده فروشی دیدن کردیم.بالاخره یک روز بابا زنگ زد و خبر داد که دوست اهورا رو خریدم و دارم میارمش خونه!!!! و نیم ساعت بعد بابا با دوست جونی شما خونه بودن: و چون خیلی وقت بود دنبال یه همچین دوستی برای شما بودیم ، اسمش و هم از قبل انتخاب کردیم!!!! «سَمبَل خان» خلاصه سمبل خان شد دوست اهورای من...با وجودی که می ترسیدی بهش دست بزنی ، ولی چنان عاشقش بودی...
نویسنده :
نرگس
15:47