پاییزت پر مهر...
فقط چند روز مانده تا بی مهری فرزندم... اما تو « مهر » را بر سر « آبان » بگذار ؛ « مهربان » می گردد!! من تو را با همه ی مهر به آبان دادم... ...
نویسنده :
نرگس
16:58
تو وادارم می کنی...
همه ی هستی من ... اهورا ؛ من هر روز با شعرهایم که تمام احساس ِ من است ، نوازشت می کنم... لمست می کنم ، می بوسمت ، موهای نرمت را شانه می کنم ، صورتت را می شویم و به تو شعر می دهم ، تا گرسنه ی احساس نباشی... تا روزی که بزرگ شدی ، احساست دم دستت باشد... قایمش نکنی ، عزیزک ِ من!!! و ما هر روز عاشق تر از روز قبل می شویم... به همین راحتی. تو وادارم می کنی شعرهایم را برایت شب ها قصه بگویم تا بخوابی !! تو وادارم می کنی تا دوباره به لهجه ی کودکی هایم با تو صحبت کنم... ...
نویسنده :
نرگس
16:5