یه روز قشنگ تابستونی...
گل پسر خوشگلم...
این روزا خیلی وروجک شدی!!!!دیگه تو خونه نمیشه نگهت داشت و همش باید به قول خودت بریم ( دَدَ )
اینم یه روز خیلی قشنگ که با عمه و مبینا رفتیم پارک...فضای سبز پارک خیلی کم بود و من زیاد از اونجا خوشم نیومد...ولی به شما خیلی خوش گذشت!!!!
اهورایم...
همه بازی های کودکی ات را دوست دارم...و هر روز حس بزرگ شدنت را با لذتی آمیخته با ترس ، لمس میکنم...نمی خواهم آرزو کنم ای کاش به اندازه آغوشم میماندی...
چرا که من با هر تار موی تو که رشد میکند ، اوج میگیرم!!!
لذت دیدن قد برافراشتن تو به تنگ شدن آغوشم می ارزد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی