بازگشت من پس از ماه ها...

یکتا فرزندم ، اهورا...💖

مدتی بود به وبلاگت سر نزده بودم ...شاید دو ماه !!! گفتم سری بزنم ، شاید پیامی از دوستی بی جواب مونده باشه و خوب راستش دلم تنگ شده بود واسه ی نوشتن برای تو عزیزترینم.🙂

اما...

صفحه که باز شد برای دقایقی خشکم زد ... چقدر تغییر !!! 😲وبلاگ قشنگت کلی عوض شده بود. قالبی که خودم برات سفارش داده بودم عوض شده بود...صفحه پر شده بود از تبلیغات جورواجور .قلبم به درد اومد .😔نمی دونی پسرم که من با چه عشقی این وبلاگ و برای تو ساختم. اشکم سرازیر شد و با مدیریت نی نی وبلاگ از طریق تلگرام تماس گرفتم و فهمیدم که مطالب مونده ولی فضای وبلاگ مون دیگه برنمی گرده ...😪

هر چند که مدیر محترم نی نی وبلاگ لطف کردن و هدر صفحه رو با عکس خودت تغییر دادن ، ولی من دلسرد شدم و دیگه ننوشتم تا امروز یعنی 98/01/19...

راستش بازم دلم نوشتن خواست برای تو...

خیلی ها پیشنهاد می کنن که صفحه ای تو اینستاگرام برات باز کنم.ولی من آرامش نی نی وبلاگ و به هیاهوی اینستاگرام ترجیح میدم. اینجا خودمونیم. من و تو و چند تا دوست باوفا ... اینجا رقابت نیست . به رخ کشیدن داشته ها و سر و صدا نیست ... اینجا پر از عشق مادرانه ست به بچه ها... و من دوباره تصمیم گرفتم برای تو ،اهورای نازنینم بنویسم ...😍

اینم یه عکس از قالب وبلاگ قبلی... یادش بخیر🙂