یک روز زیبای زمستانی...
پسر خوب و مهربونم...
چند وقتی میشد که به خاطر شلوغ بودن سر بابا و البته من ، نمی تونستیم بریم تبریز...اما هوای سرد این روزا و فکر خرید زمستونی بهانه ای شد برای داشتن یه روز قشنگ و پر از خنده...
واقعا بهمون خوش گذشت!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی