سفر دو روزه پاییزی ...
گل پسرم ، اهورا...
بالاخره بعد از اصرار فراوان من و بابا و خاله ها ، مامان نسرین و بابا جون قبول کردن دو هفته استراحت ِ بعد از این جلسه شیمی درمانی رو بیان پیش ما...خیلی دوره ی خوبی بود . بهمون مثل همیشه خوش گذشت و دو هفته ی پر از آرامش و شادی رو کنار هم گذروندیم. به خصوص که یک سفر دو - سه روزه به سرعین و آستارا داشتیم...
و سفر کوتاه، ولی دل انگیز و شادمون به روایت تصویر...
💜بعد از آب تنی تو آب گرم سرعین...( شب های سرعین بی نظیرن واقعا !!!!)
💜به طرف آستارا...
💜حال مامان نسرین عالی بود خدا رو شکر...
💜 یه گردنه حیرانه و یه بلالش...
💜دریاچه ی زیبای آستارا...
پ . ن : روزی که رفتیم فرودگاه دنبال مامان نسرین و بابا جون خیلی ترسیدم . مامان حتی نمی تونست صاف راه بره از بس حالش بد بود... ولی بعد از پایان سفرشون اینقدر حالش خوب بود که با خودم گفتم دیگه مریضی بی مریضی ... همه چی تموم شد !!!!!