سفرنامه شهریور 93 (قسمت اول:ساحل صدف)
اهورای ناز مامان در ابتدای سفر...
مدت هاست که نمی تونم عکس دلخواهم و از پسرم بگیرم؛ حتی نمی تونم شکار لحظه کنم!!!!
آخه اهورا حسابی شیطون شده و باید چهارچشمی مواظبش باشیم...کافیه فقط چند ثانیه چشمم روش نباشه...حتما یه بلایی سر خودش میاره!!!!!
گردنه ی زیبای حیران برای نهار توقف کردیم ولی هیچ عکسی موجود نیست!!!البته هست ولی خوب این طوری...(فقط تو بغل میشه یه عکس ازش انداخت!!!)
و این هم اولین تجربه ی آب بازی پسرم تو دریا...
ساحل زیبای صدف...
اهورا دریا رو دوست داشت...خیلی...!!!!
کلی با ماسه های خیس بازی کرد...
به بالا و پایین رفتن آب دقت کرد...
و دنبال آب دوید...
و بدون ترس تو آب نشست و بازی کرد ...
قیافه شو!!!!!!
اهورا ناناز توی قایق که با وجود سرعت زیاد و تغییر مسیر سریع و وحشتناک قایق اصلا نترسید و تازه خوابشم برد!!!!!
آخه امروز حسابی خسته شده بود...
اینم طلوع خورشید کنار دریا که خیلی منظره زیبا و دلنشینی بود...
و لی پسرم خواب بود و این لحظات زیبا رو ندید!!!!!
(ادامه دارد...)