پسرکم 21 ماهگی مبارک...
زمین سراسر غبار بود.آسمان سراسر ابر و بدین سان زندگی میکردیم روی امواج خروشان دریا.چشم به طلوع خورشید بودیم و حضور یک معجزه.
و تو پا بر زمین نهادی...فرشــــــته بودی در لباس انــــسان...
خورشیـــــد طلوع کرد...دریا آرام گرفـــــت...غبار رفت...قلبم قرار گرفت....غمهایم خنده شد...اشک هایم همه از شوق...
مهربـــــــــان نازنینم دریافتم خــــــــــــدا معجزه هایش را اینگونه می فرستد...در لباس یک زمینی..و به او میسپارد همراهی مان کند تا به سرانجام برسیم....
دریافتم خـــــــــــدا نعمتش را در حقمان تمام کرد با وجود تو..دریافتم محبتش را به پایم ریخت با دستان تو..
به رویم لبخـــــــــند زد با لـــــــب های تو...دستانم را گرفت با دســــــتان تو...
نگاهم کرد عمیق با چشمــــان تو...در آغوشـــــــم گرفت وقت غم با بازوان تو...
و تو معجزه ای دیگر بودی در باورهای زمینی ام..
دوستت دارم فرشتـــــــه مهربان پروردگار...که با زمینی شدنت نامت را اهــــــــــــــورا نهادیم..
همیشه باش نازنینم در لحظه های پرپیچ و تاب زندگی ام..
اهـــــــــــــــــــورای عزیـــــزم 21 ماهگـــــــــــیت مبــــــــــــــــــارک
شعر من،وصف توست
بــــود من،بـــود توست
نبض من،قــلب توست
حــــس من،مال توست
سـیب من،لبخند توست
عطر من،بـــوی توست
آهنگ من،سخن توست