هشتمین سالروز یکی شدنمان مبارک
امیر مهربانم...
روزها از پی هم آمد و رفت و هشت بهار و تابستان و پاییز و زمستان را با هم گذراندیم . روزهای دلپذیری که هر روزش سرشار از هم بودیم ، چه حس خوبی است بودن در کنار تو و مهر بی پایانت ...تو بهترین بهانه برای زندگی من هستی. آرزومندم سایهات همیشه برسرم گسترده باشد. هشتمین سالگرد یکی شدنمان مبارک
همراه همدل من :
دستهایم را هشت بهار پیش از این به ضریح مقدس چشمهایت دخیل عشق بستم .در صحن مقدس نگاهت زیر باران شوق نماز شکر به جا آوردم چون حاصل عشق من و تو ، اهورایی است که مثل یک ترانه ی شاد در کوچه باغ زندگیمان رها شده است . بالای سرم را که نگاه میکنم دستهای خدا را میبینم که بر زندگیمان سایه افکنده .سالگرد به هم پیوستنمان را فرشته ها مبارک باد می گویند...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی