ماه شب چهارده!!!!!!
ماه ِ 14 ماهه ی من !!!
آسمان به ما حسودی میکند...
چرا که فقط و فقط شب چهاردهم هر ماه ، مهتاب چلچراغ آسمان میشود...
اما 14 ماه است که تو ، آسمان دل ِما را چراغانی کرده ای ...
پسرکم...عزیزکم...
این روزها وقتی سن تو را از من می پرسند ، کمی مکث میکنم :
یک سال و .... 2 ماه !
از مکان و زمان عقب مانده ام ،
ولی دلخوشم به بودنت و خندیدنت ،
و شکرگزارم خالق بی همتای همیشه مهربانم را .
14 ماهگیت مبارک عزیزترین آفریده خدا...
اهورایم...!!!
تو برای بزرگ شدن می کوشی و من برای نگه داشتن این همه روزهای زیبا.. .
پس بیا با هم عهد ببندیم :
تو بزرگ شو عزیزترینم اما تا میتوانی برایمان بساز از این روزهای قشنگ بی تکرار !
ما هم قول میدهیم هدیه کنیم به تو تمام آرامش ، عشق ، امنیت و احترام را !
ره توشه زندگی ات باد فرداهای شاد !
(شبی تابستانی باهوایی زمستانی در پارک)
(بفرمایید بستنی!!!)
(اهورا و آقا خرگوشه!!!!)
(و این هم ماه شب چهارده من که حالا چهارده ماهه هست)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی