اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 2 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

افتادن اولین دندان شیری...

1397/10/10 14:57
نویسنده : نرگس
265 بازدید
اشتراک گذاری

همه چی با یه سرماخوردگی ساده شروع شد... شنبه بود و من کلاس نداشتم. اهورا رو بیدار کردم تا آماده شه و با بابا بره مدرسه ولی با بی حالی گفت که گلوش درد می کنه. دستم و رو پیشونیش گذاشتم و فهمیدم که خیلی تب داره...سریع بردیمش پیش دکتر و  دارو بهش دادیم ولی هر ساعت حالش بدتر و بدتر می شد. شب تب شدیدی کرد و برای اولین بار دیدم که هذیان میگه!!! تا صبح دو تایی بیدار موندیم و هر کاری کردیم تا تبش پایین بیاد ... هر وقت اهورا مریض میشه من بدترین لحظه های عمرم و تجربه می کنم... پر از دلهره... پر از اندوه... با چشمهایی پر از اشک و دلی بی تاب...

متاسفانه اهورای من به بیماری ویروسی خطرناکی مبتلا شده بود و خدای مهربون کمک کرد که اتفاق بدی براش نیفته... چندین و چند بار پیش دکتر بردیمش. حالش خیلی بد بود. گلوش متورم بود ...پوست بدنش قرمز و ملتهب شده بود و خارش شدیدی داشت و ناخن های دست و پاش یکی یکی می افتادن!!! وحشتناک بود واقعا ... فکر نمی کنم خاطرات تلخ این چند وقت و فراموش کنم. دکتر سخا بهمون گفتن که ویروس این بیماری بعد از 3 ماه به طور  کامل از بدن اهورا بیرون میره... و این ویروس باعث شد که یکی از دندونای شیری پسرم هم بریزه!

خداجونم ، نمی دونم چطور ازت تشکر کنم... می دونی که چقدر دوست دارم و ممنونم از اینکه اهورای من و حفظ کردی... خدا جون بچه های مریض و زودتر شفا بده... نذار دل مادراشون بلرزه و چشماشون پر از اشک باشه...ممنونم ازت!!!

 

 

( هدیه ی من و بابا برای افتادن اولین دندان شیری اهورا )

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)