بی تو آب خوش از گلوی لحظههایم پایین نمیرود...
تابستانی که تو را کم داشته باشد که
تابستان نیست...
تو باید باشی...
کنار تمام اتفاقات حال خوب کن دنیا...
کنار لیوان پر از آب هندوانهی شیرین و خنک و رقص قالب های کوچک یخ کنار فالوده های پر از آبلیمو...
که عطر کوچه پس کوچه های شیراز را میدهند...
کنار بستنی قیفی هایی که آب میشوند و دستانی که غرق کنار آفتاب گرم و طلایی رنگی که از پنجره سرک میکشد...
به هوای چشم هایت...
تو باید باشی...
برای خاطر دل میزی که جز ما
صندلیهایش را به هیچکس نمیدهد و آب میوه هایی که برای هرکسی غیر از ما
بد طعم میشوند...
تو باید باشی...
برای خاطر دل تمام شمعدانی ها...
و برای خاطر من که بی تو آب خوش از گلوی لحظههایم پایین نمیرود...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی