تو را دوست دارم ...
تو را دوست دارم ...
مثل خوردنِ نانِ آغشته به نمك !
مثل اينكه بيدار شوي ،
با سوز و تب در نيمه شب !
و بچسباني لب خود را به شير آب خوردن !
مثل باز كردن يك بستهي بزرگ ،
كه نداني چيست !
با اضطراب ، با شادي ، با شبهه ...
تو را دوست دارم ...
مثل گذر
از روي دريا با هواپيما براي اولين بار !
مثل اينكه دلم را چيزي مور مور كند ...
تو را دوست دارم ...
مثل گفتن جملهي " زندهايم شكر ! "
اهورا جانم ،
هنوز کرونا هست ، و هنوز داریم با ترس و لرز زندگی می کنیم ، مدت ها بود برای خرید مغازه ی بابا تهران نرفته بودیم ... و باید می رفتیم !!!این روزها اما به خاطر کرونا محدودیت در رفت و آمد ماشین های شخصی وضع شده و مجبور شدیم با قطار بریم تهران...
خدا رو شکر ، هم خریدهامون و انجام دادیم ، هم مامان نسرین اینا و خاله اینا رو دیدیم . ترنم هم که خیلی خیلی شیرین شده ! شیرین زبون و با نمک ...