نصیحتی مادرانه
نصیحتی مادرانه پسرکم...
در مسیر زندگی ، یافته هایت را با باخته هایت مقایسه کن...
اگر خدا را یافته ای ؛
هر چه باخته ای را فراموش کن...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
نظرات (49)
تک دانلود
7 آبان 92 14:27
7 آبان 92 14:27
کودکی با خود اندیشید که خداوند چه میخورد وچه میپوشد؟
نجوایی در قلبش گفت که:
خداوند غم بندگانش را میخورد و گناه انها را میپوشاند!
مامان نادیا و نلیا
7 آبان 92 14:51
7 آبان 92 14:51
روزگاری بیش از اینها ما تمدن داشتیم .......در پی صلح جهان ما قدم برداشتیم
7 آبان زادروز کوروش بزرگ گرامی باد
گل اندام بانو
7 آبان 92 23:30
7 آبان 92 23:30
وای چه پسر نازی خدا حفظش کنه.دختر من با پسر شما چند روز تفاوت دارن.پس اگه دوست داشتین بیایید به وبلاگ ما هم سر بزنید.پس با اجازهتون لینگ تون میکنم
بهار
8 آبان 92 2:19
8 آبان 92 2:19
خدارو یافتم ولی میگه آش با جاش... 
آخه اصلا مگه این متن برای من نوشته شده که میام نظر میدم!!
برو بهار، برو خودتو درست کن.. برو از خدا بترس...
دوست دارم نرگس جــــــــــونم.
آخه اصلا مگه این متن برای من نوشته شده که میام نظر میدم!!
برو بهار، برو خودتو درست کن.. برو از خدا بترس...
دوست دارم نرگس جــــــــــونم.
مامان نسرین
8 آبان 92 14:10
8 آبان 92 14:10
اهورای عزیزم
مامانت نصیحت خوبی بهت کرد مامان جونم یه نصیحت بهت میکنه زهراست عطای خلق هرچند دوا باشد حاجت ز که میخواهی جای که خدا باشد امیدوارم همیشه به یاد داشته باشی
ارشین
8 آبان 92 15:17
8 آبان 92 15:17
حرفهایی هست برای نگفتن
و ارزش عمیق هرکسی به حرفهاییست که برای نگفتن دارد
(دکتر شریعتی)
خیلی زیبا بود
بهار مامانه برسام
8 آبان 92 16:30
8 آبان 92 16:30
گل ناز و خوشگلم خصوصیت رو چک کن
رمز رو برات فرستادم
روی ماه عشق منو هم ببوس خوشگل مامانی
مامان بردیا(عالمه)
8 آبان 92 23:57
8 آبان 92 23:57
دیدی هستم از هر فرصتی استفاده میکنم تا به شما واهوراجونم سر بزنم دیروزم براتون کامنت کذاشتم نرگس جونه مهربونننننننننننننننناهورای گلمو ببوسید
متین
9 آبان 92 11:11
9 آبان 92 11:11
سلام نرگس جونم
عزیزم منم دلم براتون تنگ شده
دارم فردا میرم مشهد ایشالا دو سه روز دیگه بر میگردیم حتما براتون دعا میکنم
مامان بردیا شیطون
9 آبان 92 11:14
9 آبان 92 11:14
خداوندا....
به دل نگیر اگر گاهی
زبانم از شکرت باز می ایستد !!...
تقصیری ندارد...
قاصر است
کم می آورد در برابر بزرگی ات...
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت
در دلم اما همیشه
ذکر خیرت جاریست !!.....
ارشین
9 آبان 92 13:46
9 آبان 92 13:46
کمــــــی عـــــوض شــــــــدم ؛
دیــریستـــــــــــــ از خــــداحـــافظــــی هـــا غمگیــن نمــــــی شــــوم ؛
به کســــــــی تکیــــه نمــــی کنــــــم ؛
از کســــی انتظــار محبّتــــــــــــــ نـــــــــدارم ؛
خـــــودم بــوســـه مـــــی زنـــــم بــر دستـــــانـــــــم ؛
ســـــر به زانـــو هــــایم مـــــــی گــــــذارم و سنگـــــــ صبور خـــودم مــــی شــوم ...
چقـــــــدر بزرگـــــــ شــــــــدم یکــــــــــ شبـــه !!!
ارشین
9 آبان 92 15:04
9 آبان 92 15:04
این جا زمین است
زمین گرد اســـــــــت
ای تویی که مرا دور زدی:
فردا به خودم خواهی رسید،
حال و روزت دیدنیست...
مامان بهاره مامان امیرمحمد
11 آبان 92 9:24
11 آبان 92 9:24
عزیزم قالب امیرمحمد را یک خانومی طراحی کرده که آدرس وبش در وب امیرمحمد به نام طراح قالب هست
مریم
15 آبان 92 17:03
15 آبان 92 17:03
عزیزم. خیلی ناراحت شدم براتون
چه می شه کرد. پیش می یاد. امیدوارم زود زود خوب بشه گل پسرتون
چه می شه کرد. پیش می یاد. امیدوارم زود زود خوب بشه گل پسرتون
علوی
16 آبان 92 15:34
16 آبان 92 15:34
نیما یوشیج در جشن یک سالگی پسرش در دفتر خاطرات این مطلب را نوشت : پسرم یک بهار ، یک تابستان ، یک پائیز و یک زمستان را دیدی . از این پس همه فصلهای تو تکراری خواهند بود و آنچه که برای تو تازگی خواهد داشت مهربانی است .
مامان نادیا و نلیا
8 آذر 92 3:44
8 آذر 92 3:44
عزیزم من یادم رفت جواب سوالتو خصوصی کنم لطفا بعد از اینکه خوندی پاکش کن....آخه نه که نظراتمون درجا ثبت میشه گفتم خبر بدم
مطلب بعدی
این روزها!!!
مطلب قبلی
جشن آبانگان
