1،2،3....29 و تمام!!!!!
پسرکم ، اهورا ...
اسفند که میشود روزها شتاب میگیرند. همه چیز با دور تند شروع میکند به چرخیدن. فاصله بین صبح و شب کمتر و کمتر میشود. اسفند یک ماه گمشده است. آنقدر تحت تاثیر فروردین است که انگار خودش نیست. همه فکرها همه حرفها همه نقشهها میماند برای بعد از عید. اسفند وقت تصمیمهای بزرگ نیست. اسفند وقت خواب دیدن نیست. اسفند وقت توی ترافیک ماندن و چمدان بستن است. اسفند وقت آن است که فکر کنی به سالی که رفت، یک آه بلند بکشی و یک سررسید تازه را شروع کنی. اسفند وجود ندارد. ماهی است که قبل از فروردین میآید و با فروردین میرود. اسفند بوی بهار میدهد. بوی تمیزی. بوی کشوهای مرتب. بوی زنانی که میدوند و خانههایی که برق میزنند. اسفند و بچه های خوشحال و پیکهای نوروزی. چیزی به تعطیلات نمانده. خودم را دلداری میدهم. چیزی به تعطیلات نمانده. دیگر میشود روزها را شمرد. دیگر میشود گفت : 1،2،3 ... ٢٩ و تمام!
و این هم عکس هایی از خانه تکانی شب عید در مناطق مختلف:
و این هم اهورا خان و خانه تکانی امسال در خانه مادربزرگ:
دیگه از خونه تکونی خسته شدم...میرم تو کمد بخوابم!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی