اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

نصف روز جدایی!!!!!!!!!

1392/8/28 20:15
نویسنده : نرگس
786 بازدید
اشتراک گذاری

خوب اهورای خوشگلم...

بالاخره مرخصی مامان هم تموم شد و شنبه 25 آبان 1392 بعد از 6 ماه که لحظه لحظه شو با تو بودم رفتم مدرسه!!!

خیلی سخت گذشت...تمام روز چشمم به ساعت بود...هر چند که بابا دو بار آوردت مدرسه تا هم همدیگرو ببینیم و هم شیر بخوری ،ولی خیلی دلتنگت شدم...

وقتی مدرسه تعطیل شد،دیدم نشستی تو ماشین...من و که دیدی چنان هیجان زده شدی و خندیدی که دل مامان و آب کردی...دستت و باز کردی که بغلم کنی عزیزکم!!!

از این به بعد نصف روز و از هم دوریم...نمی دونم چطوری طاقت بیارم.آخه من عادت کردم چشمامو که باز کردم تو رو ببینم،روزم و با تو بگذرونم،با تو بازی کنم،تو چشمای قشنگت نگاه کنم و تو برام بخندی و لوس شی و دلبری کنی!!!

ولی پسرم بهت قول میدم بقیه روز و جبران کنم...برات کم نمی ذارم...مطمئن باش!!!

خیلی دوست دارم.

ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (62)

مامان نادیا و نلیا
28 آبان 92 20:54
آخی نرگس جون شما معلمی؟ایشالا که همیشه شادی و خنده اهورا جونو ببینی
نرگس
پاسخ
آره عزیزم...ممنون از لطفت گلم.
مامان بردیا(عالمه)
28 آبان 92 22:18
نرگس جون پسرتو میخورما با اون کلاه خوشگلش
نرگس
پاسخ
عالمه جون اگه بخوریش من چی کار کنم؟؟؟!!!!باشه...در عوض منم تو و بردیا رو مااااااااااااااااااااااااااااچ می کنم.
مامان بردیا(عالمه)
28 آبان 92 22:21
منم عاشق شغل معلمیمبا اینکه تحصیلاتم مربوطه ولی واسم کار جور نشد
نرگس
پاسخ
الهی...........!!!!الآن 3 سال متوالیه که آموزش و پرورش استخدام داره...چرا جور نشد؟؟؟؟
سعیده ، مامان هومان
28 آبان 92 23:20
نرگس جون مامانایی که سر کار می رن خیلیییییییییی بیشتر از مامانای توی خونه با انرژی و منظم هستند و زمانی که برای بچه اشن می زارن کاملا زمان مفیده...با طیب خاطر سر کار برید و همیشه موفق باشید
نرگس
پاسخ
ممنون از این همه انرژی که بهم دادی سعیده جونم.
مامان محمدپارسا
29 آبان 92 8:29
سلام نرگس جون درکتون میکنم خیلی سخته منم باید از اول آذر برم سرکار ولی چون نی نیم نارس دنیا اومده هنوز غذاش رو شروع نکردم پسر من 5 خرداد متولد شد دلم نمیاد جاش بذارم و برم سرکار از ساعت 7 صبح تا 2 بعدازظهر باید بچم رو بذارم خونه مامانم
نرگس
پاسخ
وای...الهی بمیرم!!!!!!!!!قشنگ درکت می کنم...راستی عزیزم چرا آدرس نذاشتی؟؟؟؟
مامان کارن
29 آبان 92 9:45
وای روز اول خیلی سخته ولی بعدش چنان عادی میشه که بعضی روزا اصلا یادت میره که یه بچه داری تو خونه
نرگس
پاسخ
واقعا"؟؟؟!!!!!!!!!!!شما هم کارمندی؟؟؟!!!
مامان اهورا(شهرزاد)
29 آبان 92 9:56
الهي بگردم .مرخصيت تموم شد؟؟؟؟حداقلش اينه كه ما تو ادارمون مهد كودك داريم ولي شما .... سخت ميشه اينجوري عزيزم .
نرگس
پاسخ
نه بابا تو مدرسه از این خبرا نیست!!!!!!
آزاده(مامان بردیا)
29 آبان 92 10:32
خیلی سخته دل آدم آروم نمیگیره ولی خب چاره چیه انشالله همیشه دلتون شاد و روزگارتون پر از موفقیت باشه
نرگس
پاسخ
وای عزیزم نکنه تو هم کارمندی؟؟؟؟
مینا مامان روشا
29 آبان 92 11:19
عزیزم ایشالا بقیه وقتت رو پیش هم خوش باشین.مطمئنم اهورا جوووووووووون درک میکنه. ببوس عسلم رو
نرگس
پاسخ
کم کم عادت می کنیم.توکلم به خداست.
امیرحسین کوچولو نفس ما
29 آبان 92 11:24
ای جونم.دلم آتیش گرفت از نوشته هات. ولی عیب نداره،سخته ولی عادی میشه.الهی راحت عادی بشه و اذیت نشید.
نرگس
پاسخ
الهی آمین.
مامان لي لي
29 آبان 92 11:49
بپاس خوبیهایت هربارکه ازذهنم میگذری لبخندپرمهرخدارابرایت آرزومیکنم.
نرگس
پاسخ
مامان لي لي
29 آبان 92 11:52
اي جان پس نرگس جونم معلمه، خيلي سخته دوري نصف روز اما مطمئنن ما ماماناي شاغل به خاطر رفاه بيشتر خود نئ نئ هامونه كه ميريم سركار و گرنه هيچ كدوم از ما كارمندا بدش نمياد از صبح كنار فرزند اش باشه و .....
نرگس
پاسخ
آره عزیزم...من معلم ورزشم.
مامان نرگس
29 آبان 92 11:53
عزیزم اهورا چشم به راه مامانی بودی.... نرگس جون الان کی از اهورا نگهداری میکنه که برگردی؟
نرگس
پاسخ
آره عزیزم...نمیدونی من و که دید چطوری خندید!!!! تا شب هم هی بغض می کرد،میومد بغلم می خندید...الهی بمیرم براش!!!!!!! فعلا" می ذارم پیش مادرشوهرم...دستش درد نکنه...خیلی خوب ازش نگهداری می کنه...اگه دلتنگ نشم از بقیه جهات خیالم راحته
مامان آیسو وآیسا
29 آبان 92 12:47
خیلی سخته نی نی داشتن با سر کار رفتن...خدا پشت وپناهتون باشه انشالله
نرگس
پاسخ
واقعا" که فقط خدا باید کمک کنه!!!!
مامان اهورا(شهرزاد)
29 آبان 92 12:49
نرگس جونم بدو بيا پيشمون
نرگس
پاسخ
چشم عزیز دلم...اومدم
مرضيه (مامان محمدمهدي)
29 آبان 92 15:01
نرگس جون دركت مي كنم من هم تا مدتها ناراحت بودم و نمي تونستم كنار بيام مدام تو محل كار به فكر پسرم بودم و زل ميزدم به عكساش و گريه مي كردم
نرگس
پاسخ
چاره چیه عزیزم؟؟؟!!!!
مامان اهورا(شهرزاد)
29 آبان 92 15:11
نرگس جون خصوصي عزيززززززززززززززززززم
نرگس
پاسخ
باشه عزیز دلم...
مامان حدیثه سادات
29 آبان 92 15:18
وای شما معلمی... خوش بحال اهورا جون که مامانش معلمه.. احساس دلتنگیتو کاملا احساس میکنم. موفق باشی عزیزم.
نرگس
پاسخ
آره عزیز دلم...ممنون از لطفت گلم...
مامان اهورا(شهرزاد)
29 آبان 92 15:29
نررررگس جونم بسياررررررررررررررررررررر متن قشنگي بود . كيف كردم . خيلي آموزنده بود خانم معلم گل. در مورد اون يكي مطلبت هم واقعا كه درست ميگي . فقط پدر و مادر و همسر .
نرگس
پاسخ
فقط!!!!!!!!!!!!!!!
مامان حدیثه سادات
29 آبان 92 16:21
خصوصی عزیزممممم
نرگس
پاسخ
چشم
زهرا
29 آبان 92 16:52
آخی عزیزم. اشکال نداره.انشاالله شاد و خرم باشید.
نرگس
پاسخ
سارا مامان اهورا
29 آبان 92 17:14
ممنون که به وبم سر زدی.خوشحال میشم بیشتر باهم آشنا بشیم
نرگس
پاسخ
عزیز دلم با افتخار لینک شدی...هر سوالی هم در باب آشنایی بیشتر داشتی بپرس
الهام مامان محیا
29 آبان 92 18:01
که اینطور من که دلم نیومد و بعد شش ماه هم مرخصی بدون حقوق گرفتم تا ببینیم سال بعد ایشالله اهورا جون نصف روز رو کجا میمونه؟ پیش کی؟ بچه ام اذیت نشه؟
نرگس
پاسخ
مگه تو سر کار میری؟؟؟!!!! گفتی که برق خوندی ولی بیکاری!!!!!!! اهورا پیش مادرشوهرم می مونه...انصافا" خوب بهش می رسه.دست گلش درد نکنه
بابا محمد
29 آبان 92 18:41
عزیزدلم باپشتکاری که در تو سراغ دارم مطمئنم که با یاری خدا کم نمیاری
نرگس
پاسخ
ممنون بابا جونم...دلگرمی شما باعث میشه من قوت بگیرم...
مامان نسرین
29 آبان 92 18:48
دختر گلم این دوران راخودتم گذراندی منم تورومهدگذاشتم رفتم سرکاربرامنم خیلی مشگل بود امیدوارم خدا به تووپسمل عزیزم طاقت دوری ازهمدیگررابده
نرگس
پاسخ
الهی قربونت برم مامان...همیشه قدر تو دونستم و می دونم...ولی حالا یه جور دیگه!!!!!!!!!! از خدای مهربون می خوام تو و بابا رو برای ما حفظ کنه...خیلی دوست دارم...کاش یه روزی برسه که یک هزارم ،نه یک صدهزارم زحمتات و جبران کنم.
مامان تنها
29 آبان 92 19:42
_______________________________█████_____█████ ______________________________███____██_██_____███ _____________________________██________██__________██ ____________________________██__________█____________██ ________██████____________██________________________██ _____███████████________██________________________██ ____█████████████_______██_______________________██ ___███████████████______██______________________██ ___████████████████______██___________________██ ___████████████████_______██_________________██ ____███████████████_______███_______________██ _______███████████_______██__██_____________██ ___________███████______████___██__________██ ____██████__██████████████_____██_____██ __██████████████████████________██__██ _████████████████████_____________████ ██_█████_████████████_______________█ █__█_██__████████████ _____█__████████████ _______█████████████ _______██████████████ _______███████████████ ________███████████████ _______███████__████████ ______███████_____███████ ____█████████________██████
نرگس
پاسخ
مامان بردیا شیطون
29 آبان 92 21:26
اخی عزیزم...... قربونش برم دیگه باید عادت کنه هر چند مشکله بوسش کن مامان
نرگس
پاسخ
ممنون گلم...آره دیگه باید هر دو مون عادت کنیم.
مادر فاطمه
29 آبان 92 23:30
وای عزیزم معلمی من عاشق معلمی ام
نرگس
پاسخ
مامان امیررضا
30 آبان 92 0:04
عزیزم درکت میکنم.....وقتی بزرگتر که میشن این ذوق کردن ها بیشتر هم میشه.......امیررضا الان از مدرسه میام خونه اولش مثلا باهام قهره روش رو بر میگردونه ولی میبینی یه دفعه میپره تو بغلت ایشالله اهورا جون هم بزرگ میشه و عشق بازی شما بیشتر
نرگس
پاسخ
آخیییییییییییییییییییی....جونممممممممممممم...
امیرحسین کوچولو نفس ما
30 آبان 92 2:52
عزیز دلم.وقت مناسب کیش رفتن دی و بهمنه چون همه چی ارزونتره،ما چون عید غدیر رفته بودیم هتل ها گرون تر بود ولی به قول شما به خاطر مشکل مرخصی همسرم اون روزها رو انتخاب کرده بود که تعطیل بود و کلا 1 روز مرخصی گرفت.عید نرید که چون جشنواره و از این جور چیزهاست خیلی گرون تره.
نرگس
پاسخ
که اینطور!!!!!!!!!!!ممنون از راهنماییت دوست جونیم.
امیرحسین کوچولو نفس ما
30 آبان 92 3:07
راستی منم مامانم معلم بود و الان خیلی وقته باز نشسته شده.انقدر اون موقع به من گفت بیا برو به جام من اصلا از تدریس خوشم نمیاد خیلی سخته،اون موقع هم مثل الان سخت نمیگرفتن گزینش که میگرفتم راحت میتونستم حق التدریس بشم ولی خیلی سخته و علاقه نداشتم.اینو بگم که ناراحت نباش کار کردن مادر بیرون از خونه هم پدر رو مسئولیت پذیر میکنه م بچه مستقل میشه.قربون بابام بشم که یادم نمیره چقدر کمک مامانم میکرد و پوشک داداش کوچیکمو عوض میکرد و شیرخشک میداد بهش و غذا برامون درست میکرد و توی هر کاری که فکرشو کنی کمک مامانم میکرد،که آرزومه رضا یکیشو انجام بده ولی وقتی من دربست در اختیار جوجومم دیگه لزومی نداره اون اینکارها رو بکنه.البته بابام هم وقت آزادش زیاد بود کارمند فرودگاه بود و 24 ساعت on بود و 48 ساعتoff واسه همین خیلی کمک حال مامانم بود،مامانمم که از رو نمیرفت همه کارها رو می انداخت گردن بابای بیچاره زنذلیلم.خدا واسه هم نگهشون داره.شما رو هم واسه هم نگهداره .چه مادر شوهر خوبی دارییییی،خدا رو شکر نعمته همچین مادر شوهری...اهورا خوشگلمو ببوس
نرگس
پاسخ
آره...بابای منم کمک حال مامانمه...آخه بابام هم فرهنگیه...مامانم بازنشسته شده...به خاطر من و نی نی!!!!!!!!! بابای من هنوزم در خدمت مامانمه...ولی این که زن ذلیلی نیست دختر!!!! عین دو تا دوستن و هیچ کدوم هم از بار مشکلات زندگی خسته نمی شن...ما هم زندگی مون همین طوریه...همه ی مسئولیتا چه داخل و چه خارج از خونه نصف شده... مادرشوهرم خیلی مهربونه...چنان محبت می کنه که انگار منم دخترشم...انشالله هر چی از خدا می خواد بهش بده...یه پارچه خانمه...خدا برای ما حفظش کنه!!!
امیرحسین کوچولو نفس ما
30 آبان 92 3:13
وای خدا چه با حال مامان و بابات برات کامنت گذاشتن دستشون درد نکنه معلومه خیلی مهربونن.الهی همیشه خانوادگی و فامیلی سالم و سلامت و شاد و پشت هم باشید
نرگس
پاسخ
آره...من فکر می کنم خدا مهربون ترین و با ذوق ترین پدر و مادر دنیا رو به من داده... خدا رو شکر به خاطر این همه نعمت!!!!!!!!!!!!
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
30 آبان 92 4:07
عزیزم میدونم خیلی سخته اخه من چند وقته ایلیا رو گذاشتم مهد روزی 2 یا نهایت 3 ساعت اما انقدر دلتنگ میشم که نگو همش تو دلم میگم خدایا به تو سپردمش خیلی سخته درکت میکنم
نرگس
پاسخ
خیلی سخته!!!!!!!!!!
مامان علیرضا
30 آبان 92 8:27
عزیزمی ممنونم از لطفت
نرگس
پاسخ
قربونت برم گلم...
مامان یزدان
30 آبان 92 10:20
نرگس جون چاره ای نیست. خدا هم کمکت می کنه و صبر هم به گل پسرمون می ده.انشاالله
نرگس
پاسخ
امیدم فقط به خودشه!!!!!
مامان محمدپارسا
30 آبان 92 10:25
سلام ماشاا... پاسخ همه رو دادین مرتب وبلاگ اهوراجون رو سر میزنم منم برای پسرم خواستم بنویسم ولی ترجیح دادم توی دفتر بنویسم که بعدها بگذاره توی کتابخونش. چون به قشنگی شما نمیتونم بنویسم . اصلا باسلیقه هم نیستم
نرگس
پاسخ
این چه حرفیه؟؟؟؟مامانی که بتونه واسه بچه اش وبلاگ بسازه حتما" با سلیقه ست...همه مامانی نمی تونه این کارو بکنه... شکسته نفسی می کنید.
قالب و گرافیک های کودکانه
30 آبان 92 10:45
نرم افزار مخصوص ساخت افکت و قاب عکس برای کودکتون می خواهید یه سری به ما بزنید پشیمون نمی شید.. این نرم افزار تماما ژاپنی هست و پر است از هزار قاب و افکت و امکانات دیگر نظیر آرایش و رتوش عکس بدون نیاز به دانش خاصی شما می تونیدبا این نرم افزار کار کنید
سارا مامان اهورا
30 آبان 92 16:08
……..*..lovel…* …..*..lovelovelo…* …*..lovelovelove….* ..*.lovelovelovelove…*……………*….*….* .*..lovelovelovelovelo…*………*..lovel….* *..lovelovelovelovelove…*….*…lovelovelo.* *.. lovelovelovelovelove…*….*…lovelovelo.* .*..lovelovelovelovelove…*..*…lovelovelo…* ..*…lovelovelovelovelove..*…lovelovelo…* …*….lovelovelolovelovelovelovelovelo…* …..*….lovelovelovelovelovelovelov…* ……..*….lovelovelovelovelovelo…* ………..*….lovelovelovelove…* ……………*…lovelovelo….* ………………*..lovelo…* …………………*…..* ………………….*..* …………………….
نرگس
پاسخ
مامان رها
30 آبان 92 23:57
مرخصی من هم کم کم داره تموم میشه از دیماه باید برم سرکار.از ساعت 8 تا 4. نمی دونم رها رو کجا بذارم. احتمالا باید بذارمش مهد
نرگس
پاسخ
واااااااااای،مگه شما کجا کار می کنی که اینقدر ساعت کاریش زیاده؟؟؟!!!!من از 8 می رم تا 1 بعداز ظهر...تو این فاصله همسرم دو بار هم اهورا رو میاره بهش شیر بدم...
مریم مامان سام
1 آذر 92 15:10
عزیزم درکت میکنم من خودم با داشتن 11سال سابقه کار بعد از به دنبا اومدن سام زیاد میلی به سرکار رفتن نداشتم البته یه 4ماه گذاشتمش مهد و بعدش کارو عطاش رو به لقاش بخشیدم و الان فوللللل تایم در خدمت پسرک هستم با اینکه مهدش خیلی خوب بود اما ..ولی خوب تو خیالت باید راحتر باشه چون نی نی پیش مادربزگش و بهش بد نمیگذرهموفق باشی
نرگس
پاسخ
منم خیلی به این موضوع فکر کردم که بی خیال کار بشم...ولی من برای استخدامم تقریبا" از هفت خان رستم گذشتم...واسه همین اطرافیان نذاشتن و گفتن که بعدا" افسوس می خوری...خدا رو شکر که مادرشوهرم خیلی خیلی به اهورا می رسه...و این کمک خیلی بزرگیه.چون پرسنل مهد کودک هر قدر هم خوب باشن مثل بچه ی خودشون مراقبت نمی کنن.
سپیده مامانه پارسا کوچولو
1 آذر 92 18:36
عیب نداره مامانی
نرگس
پاسخ
زهره
2 آذر 92 0:06
ايشالله زووودي پسري بزرگ ميشه و مستقل تر و روزاي سخت دلتنگي مادر و پسر كمي كمتر...ايشالله خدا حافظ اين پسر شيرينم باشه
نرگس
پاسخ
انشالله...می دونی زهره جون همکارا می گن بچه که بزرگتر می شه وابستگیش خیلی شدیدتر میشه!!!!!!! خیلی نگرانم
سارا مامان اهورا
2 آذر 92 10:18
¤¤¤¤¤¤¤¤¤------------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ -------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------------¤¤¤ __¤¤¤¤¤--------------سلامی به لطافت عشق--------------------¤¤¤ _ ¤¤¤-----------پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است---------- ¤¤¤ ¤¤¤---------------------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--به نام دوست که زندگی و زیبایی لایق اوست----------------- ¤¤¤ ¤¤¤------بی شک مرگ پایان کبوتر نیست----------------------------- ¤¤¤ ¤¤¤----------در اوج نیاز و بی نیازی هیچگاه خدا رو از یاد مبر--------¤¤¤ ¤¤¤--او در همه لحظه ها در کنار توست کافیست صدایش بزنی--¤¤¤ _¤¤¤-------------اوست که به هر چیزی حس بودن می بخشد---¤¤¤ __¤¤¤------------------اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ --------¤¤¤ ____¤¤¤-------------------سکوتم سرشار ز فریاد است--------¤¤¤ ______¤¤¤------------------سرشار ز شکر و سپاس-------¤¤¤ _________¤¤¤------به کلبه تنهای هام سر بزن-------¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤-----لبت خندون، دلت شاد---¤¤¤¤ _____________¤¤¤---------زندگی به کام------¤¤¤ ________________¤¤¤-دلت سر شار از-¤¤¤ ___________________¤¤عشق به خدا¤¤ ______________________¤¤¤¤¤¤¤ _______________________¤¤¤¤ __منتظر قدوم همیشه سبزتم__ ¤¤ ________مهرت پایدار________¤
نرگس
پاسخ
خیلی قشنگ بود سارا جونم... مرسی!!!!!!!!
مرجان مامان آران و باران
2 آذر 92 11:12
اخی عزیزمم اره خیلی سخته واقعا
نرگس
پاسخ
مامان محمد مهدي كوچولو
2 آذر 92 11:45
سلام اهورا وبلاگ خيلي خوشگلي داري
نرگس
پاسخ
شما با چشمای قشنگتون می بینید...
خاله راضی جون
2 آذر 92 23:38
اهورا جونم مامانت و خاله هاتم مثل تو بزرگ شدن با این تفاوت که تو پیش مامان بزرگی و ما رو میبردن مهد
نرگس
پاسخ
خاله تو مهد کی ازتون مراقبت می کرد؟؟؟!!!!مامان من؟؟؟!!!!
مامان لي لي
3 آذر 92 5:31
حواســــم را هرکـــجا که پــرت می کـــنم باز کـــنار تـــو می افتد ...
نرگس
پاسخ
زهرا مامان ارتا
3 آذر 92 12:33
سلام دوست خوبم انشاالله همیشه در کنار هم ثابت و برقرار باشید و از هم دور نباشیدراستی مگه مرخصی 9ماه نشد
نرگس
پاسخ
ممنون عزیز دلم...بله 9 ماه شد ولی برای تمام ادارات و ارگانها به جز آموزش و پرورش...
مامان الناز
3 آذر 92 15:52
ايشالاه هميشه صحيح و سلامت باشيد
نرگس
پاسخ
ممنونم دوست خوبم...پس آدرس تون کو؟؟؟!!!!
مهدی
3 آذر 92 16:58
سلام استاد خوبین؟ امیدوارم اهورا جان همیشه سالم و سلامت باشن و سایه شما و پدرشون همیشه بالای سرش موفق باشید
نرگس
پاسخ
ممنون از لطف شما...
مامان بردیا شیطون
3 آذر 92 20:23
خدایا من درکلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تودر عرش کبریایی خود نداری من چون توئی دارم وتوچون خود نداری
نرگس
پاسخ
خدایا ممنونم ازت...به خاطر همه چیز...
مامان گلشيد
4 آذر 92 11:12
مگه نگفتن مرخصي 9 ماهه شده پس چي شد؟؟؟؟؟؟؟؟ عزيزم اينقدر اين روزها زود ميگذره كه باور نميكني اولش خيلي سخته اما كم كم عادت ميكني گل پسري هم عادت ميكنه واسه منم خيلي سخت بود هنوزم هست اما چاره اي نيست
نرگس
پاسخ
چرا عزیزم...9 ماه شده ولی برای تمام ارگان ها به جز آموزش و پرورش...چون از لحاظ بودجه و نیروی انسانی ضرر زیادی می خورن!!!!!!!
مریم
4 آذر 92 21:36
عزززززززززززززیزم. می دونم چی می کشین. خیلی سخته
نرگس
پاسخ
احسان
5 آذر 92 19:29
سلام اهوراتون خیلی نازه ماشاا... راستی من شمارو لینک کردم خوشحال میشم بازم بیایین و به من اهورا سر بزنید...
نرگس
پاسخ
چشم...حتما".با کمال میل!!!!
مامان الناز
7 آذر 92 0:28
نرگس
پاسخ
احسان
8 آذر 92 12:12
سلام و تشکر از اینکه قابل دونستید و به من اهورا بازم سر زدید
نرگس
پاسخ
سلام.به جمع دوستان اهورای من خوش آمدید.
گل اندام بانو
8 آذر 92 23:44
وایییی عزیزم معلمی.خوبه.نی نی تون هم حتما درکتون میکنه .
نرگس
پاسخ
دلم براش خیلی تنگ میشه!!!امسال خیلی خسته میشم...فقط هم از دلتنگیه!!!
كتي(مامان آقا مهديار)
9 آذر 92 0:43
الهي جونمممممممممممممممممممم نازي چ سخت!!! منم معلم بودم اما نيروي آزاد ... دو سال مديرمون همش زنگ ميزد برگرد گفتم نههههههههه ديگه نميتونم ههههه دلم براي مهديار تنگ ميشه اما مطمئنم تو محكمي و ميتوني عشقم اهورا جونم حتما دركت ميكنه
نرگس
پاسخ
توکل به خدا... اهورا که خیلی ماهه.خودم بیشتر دلتنگ میشم...
علوی
15 آذر 92 1:06
سلام وقت شما بخیر . آپم با مطالب جدید .
نرگس
پاسخ
سلام...وقت شما هم بخیر متاسفانه نمی دونم چرا وبلاگ شما لود نمیشه!!!!!خیلی سعی کردم...ولی نشد!!!!
مامان مهدی
18 آذر 92 0:01
خدا گل پسرتو حفظ کنه عزیزم شما با افتخار لینک شدید
نرگس
پاسخ
ممنون گلم...
ی دوست
20 آذر 92 14:13
ای ول مامان اهورا جون خانم معلم هستش خوش به حال اهوراا جون
نرگس
پاسخ
ahoora
22 دی 92 12:45
سلام عزيزم.اسم پسر منم اهوراست.22 تير به دنيا اومد.الان حدود 1 هفته كه اومدم سر كار،همش دلم پيش اهورايييم
نرگس
پاسخ
آخی...جونم!!!!خیلی سخته...درکت می کنم...راستی چرا آدرس وبلاگ تو نذاشتی؟؟؟!!!!