عشق 200 روزه ی من...
فرشته ی کوچک من؛
امروزدویستمین روزی است که به محفل گرممان قدم گذاشته ای...
200 روز است که صدای بال زدن فرشتگان را در خانه می شنوم که برای مراقبت از تو به زمین آمده اند.
امروز از یکتایی هایت می نویسم تا وقتی که می گویم پسرم بی همتاست، بدانند بی ربط نمی گویم!!!!
پسر بی همتای من؛
کودکانه هایت را با تمام وجود سراسر عشقم می ستایم و لذت کودکی هایت را در دفترچه ی خاطرات ذهنم به یادگار نگه می دارم تا هیچ گاه بی آلایشی بچگی هایت را از خاطر نبرم...
صدای نفس هایت را در خواب شماره می کنم تا در دفترچه ی خاطرات ذهنم همه را حک کنم.نباید چیزی از قلم بیفتد!!!
لبخندهایت زیباترین تصویری است که در این دنیای پوشالی یافته ام...یادم باشد همه را به خاطر بسپارم...
آوای دلنشین زندگی ام؛
یکه و تنها مسیری بزرگ را در قلبم پیموده ای،تا تنها سرنشین بی رقیب خانه دلم باشی و جایت را از دیگران جدا کرده ای تا با غرور به همه ی آنهایی که نمی دانند نشان دهی که شیر مادر جایگزین دارد اما مهر مادر جایگزین ندارد...
اهورای من در 200 روزگی: