اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

دومین شب یلدا با پسرم اهورا

شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که طراوت هندوانه هاى تازه تابستان به سرماى دستان زمستان هدیه مى شود و داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود. در ازدحام بشقاب هاى کوچک بلور، شیرینى صمیمیت ها و یکدلى ها، تقسیم مى شود و کام هاى همه را شیرین مى کند. یلداى طولانى سال، بهترین مجال براى نیم نگاهى کوتاه به لحظه هاست؛ لحظه هایى که در سرعت عبور، خلاصه مى شوند و مى گذرند و این گذشتن، بهترین پیام براى زیبا زیستن ماست؛ زیرا شیرینى در کنار هم بودن لبخندهاى امروز، هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مز...
1 دی 1393

اهورا جان 19 ماهگی مبارک...

اهورای کوچکم!!!! این روزها برام مفهوم زندگی کفش های کوچولوئیه که پس و پیش وسط حال افتادن....     این روزها برام معنای زندگی قطعات لگو است که هرجای خونه که میری بالاخره یکیش کف پات رو نوازش میده....     این روزها برام طعم زندگی مزه غذاهاییه که تو برام تو قابلمه هات درست می کنی ...     این روزها برام صدای زندگی پیچیدن صدای طبلت تو خونه ست که بی وقفه داری روش میکوبی....        این روزها برام لذت زندگی شنیدن صدای دست و  پای کوچکت روی فرش های خونه است.....     این روز...
20 آذر 1393

وقتی اهورا کتاب می خواند!!!!!!!

اهورای من... وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید... وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید... وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید... وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید... من عاشق چشمت شدم , نه عقل بود و نه دلی!!!!             ...
30 آبان 1393

اهورای من 1 سال و نیمه شد...

18ماه پیش.... تو آمدی و بهترین ملودی دنیایم شد صدای تپش قلبت. توآمدی و نگاهت شد چهار چوب قاب دیدگانم . تو آمدی و بر بلندترین احساسات مادرانه ام  پرچم فتح برافراشتی . تو آمدی و شدی مظهر تمام نیکی ها ، نیک ورزی ها، نیک بختی ها. تو آمدی و مرا مادر کردی به تمام وسعت معنا . تو آمدی و چه خوش زمان بود آمدنت در آن روزها .     و اکنون سلام میکنم بر هر چه زیبایی است :   سلام بر فرشته نیک سرشت از بهشت آمده. سلام بر آن روزهای پر از زیبایی و خاطره. سلام بر روزهای پر از تازگی و دلدادگی هنو...
20 آبان 1393
1364 10 20 ادامه مطلب

پسر یعنی...

پسر یعنی یه اتاق پر از توپ و تفنگ و ماشین اتاقی پر از رنگهای آبی و سبز و قهوه ای پسر یعنی کله گفتن و سر زدن به هم و گفتن آخ هم زمان پسر داشتن یعنی کلاه و کفش های اسپرت کوچک یعنی کروات و پاپیون و کت ها و کفش های چرم مردونه سایز کوچک پسر یعنی عاشق موزیک و موسیقی بودن یعنی پسرونه رقصیدن و گفتن آهههه بیا اوه و کلی صداهای پسر ونه ی دیگه موقع شنیدن آهنگ و سر و گردن چرخوندن پسر یعنی رقص هلکوپتری و رپی یعنی عاشق آهنگ های ریتمیک خارجی بودن پسر یعنی یه کمد پر از لباسهای پسر ونه و شلوارک و شلوارهای بگی و رپی و لباسهای طرح بن تن و بت من و ا...
5 آبان 1393

پیشرفت های اهورا ...

  * چشم،گوش،دهان،بینی،شکم،دست و پا و سرشو میشناسه و هر کدوم و بپرسیم نشون میده... * آخر هرچیزی مثل خوردنی،آهنگ ،فیلم ،تاب بازی و ... می گه : دَ....یعنی تموم!!!! * عاشق انیمیشن حسنی تو ده شلمروده و وقتی شروع میشه جیغ می کشه و دست می زنه و میگه پَو...( این کلمه آخری رو هر چی فکر کردیم نفهمیدیم یعنی چی؟؟؟!!!!!) * به هر کسی که می رسه میگه لالا(تو مایه های یاالله)!!!!!!! * همش میره کنار بخاری و اجاق گاز و میگه جیزه!!!مامان...جیزه!!!!!دستشم الکی می بره جلو با ترس داد میزنه بَو.... * جدیدا هم دو تا پاشو باز می کنه راه میره و میگه لَه لَه... * کلمات جدید = کفش:بَپش _ دو ...
21 مهر 1393

یک ماه دیگر گذشت...

هفده  ماهه ی شیرینم!!!!! نمیدانم تا کی بیستمین روز  هر ماه ، دلم بلرزد و شیرینی همان روز تولدت را داشته باشد !   شاید سالهای دور آینده ، فقط ماه اردیبهشت ، روز بیستم این احساس را پیدا کنم و خاطره هایم نو شود !   ولی هنوز برای من خیلی تازه ای ، خیلی کوچک تر از آن هستی که بشود از این دلخوشی ها فاصله گرفت !   هنوز توی بغلم جا میشوی !!! هنوز عطر زیر گردنت مرا میبرد به آن روزهای اول مادری ! هنوز مثل همان اول ، عاشق خنده هایت هستم ! هنوز توی کمدت بسته های پوشک چیده میشود ! هنوز شب هایم سرشار ا...
20 مهر 1393

نباشی...نیستم!!!

اهورای من...   وسعت  دوست داشتنت براي من ....   همان بهشتي است كه گفتند زير پاي مادران است.     مثل نفسی برايم ....   مثل هوا ...مثل آب   پس بدان ...اگر نبودي...نبودم   اگر نباشی.....نيستم   بي تو من....هيچم    فرشته ی نازنینم...       ...
18 مهر 1393

پسرکم روزت مبارک.

کودکم... جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت.     اگر تو نباشی، هیچ بهاری ـ حتی اگر لبریز شکوفه باشد ـ دیدن ندارد. اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد.       اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند. اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت. اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت، نه هیچ مادری بهشتی می شد. ...
16 مهر 1393