جوجه های اهورا
اهورای من... چند وقتی بود که جوجه می خواستی ، یعنی دقیقا از روزی که جعبه ی پر از جوجه های رنگی رو کنار پیاده رو دیدی... با وجود مخالفت زیاد من و بابا ، بالاخره ما رو تسلیم کردی و دو تا جوجه خریدی... جوجه ها مدت زیادی با ما بودن و تو حسابی باهاشون سرگرم شده بودی...بزرگ شدن شون و از روی سفیدشدن پرهای رنگی شون می شد فهمید... ولی تو به داشتن 2 تا جوجه اکتفا نکردی و بهانه پشت بهانه که اردک می خوای!!! و این غیر ممکن بود...زندگی آپارتمانی و اردک ؟!!!!! و مجبور شدیم به خاطر راضی شدن تو دو تا جوجه ی دیگه بخریم و به این ترتیب جوجه های تو شدن 4 تا... ...
نویسنده :
نرگس
17:32