اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

مادر عزیز تر از جانم روزت مبارک...

تقدیم به مادر عزیزم!!! وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبایی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شد و با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.  مادر تو تمام شادی هایت را به من بخشیدی و غمهایت را در خود فرو ریخته ای، تا نفس دارم و بعد از مرگ نیز روحم فراموشت نخواهد کرد. ای خدای بزرگ! به من توانائی بده هرگز از پله های غرور بالا نروم و لحظات شادم را در کنارش باشم. کمک کن قلب رئوف و قشنگ این فرشته زمینی ات را هرگز نلرزانم و آس...
20 فروردين 1394

خواب هایت پر از آرامش...

زیبای من تو که می خوابی دنیا هم می خوابد... و معصومیتت هزار برابر می شود....اصلا تو می شوی معصومیت محض... و عطرش همه جا را می گیرد... آنقدر این لحظه را دوست دارم که می خواهم همان لحظه بنشینم و سیر تماشایت کنم... خوابت را ، خواب یک فرشته پاک. چه ناز و دلنشین می خوابی... راستی چشم هایت .....همان هایی که عاشقشان هستم....حتی وقتی که بسته است زیباست... تو که می خوابی شاید زمان هم محصور این معصومیت می شود و می ایستد... می ایستد و خواب تو را تماشا می کند.... خواب هایت پر از آرامش...     ...
17 فروردين 1394

سیزده بدر 1394 با اهورا...

پسر خوبم... امروز براي رسيدن به تمام خواسته هایت دستانم را به آسمان جاري و سبزه دلم را به نيت تو و آرزوهايت، هر چه كه هست، گره مي زنم. (سيزده بدر، روز آرزوها بر تو یکتا پسرم مبارک)                               ...
13 فروردين 1394

سفرنامه نوروز 1394 ( بروجرد)

بروجرد یکی از شهرهای استان لرستانه که با تویسرکان تقریبا 1 ساعت فاصله داره... اشکانیان و ساسانیان شهرارو بیشتر با پسوند گرد می‌ساختن مثل سوسنگرد، بروگرد و دارابگرد. بعضیا نام درست بروجرد را ویروگرد می دونن که به معنای شهر و ساخته ویرو شاهزاده اشکانیه... اون جوری که در مورد بروجرد مطالعه کردم بهش لقب‌هایی منتسب شده مثلا شهر سبز حضرت سلیمان  که توسط ظل السلطان داده شد. و به دلیل اینکه شجاع الدین لر مدتی در این شهر سکونت داشته لقب شهر شجاعان و به اون دادن .همچنین زادگاه فرزانگان از لقب‌های دیگه این شهره. اما لقبی که بیشتر منابع رو اون اصرار دارند دارالسرور به معنای سرای شادمانی است که محمد تقی خان حکیم صفا...
11 فروردين 1394

سفرنامه نوروز 1394 ( ملایر)

اهورای من... مَلایر هم از شهرهای خیلی زیبایه همدانه و خیلی هم به شهر مامان یعنی تویسرکان نزدیکه... ملایر از ترکیب دو واژه «مال» و «آیر» تشکیل شده که به معنی سرزمین آتش یا سرزمین آریایی هاست. قدمت سکونت در محل کنونی ملایر به تمدن ایلام برمیگرده. بعد از ایلامی‌ها، مادها در ملایر ساکن شدن. از جمله آثار دیدنی در ملایر می‌توان به شهر زیرزمینی دوره اشکانیان، پروژه مینی ورد، بام ملایر و دریاچه کوثر  و پارک سیفیه اشاره کرد. و عکسای گل پسری مامان تو ملایر...               &...
10 فروردين 1394

سفرنامه نوروز 1394 ( لالجین )

نازنین پسرم... دومین روز عید راه افتادیم به طرف همدان...امسال برنامه خاصی برای سفر نداشتیم و با بابا جون و مامان نسرین اینا تصمیم گرفتیم تو تعطیلات لااقل شهرهای نزدیک و بگردیم... و اولین شهر لالجین بود... لالجین پایتخت سفال ایرانه و تقریبا با همدان 17 کیلومتر فاصله داره...این شهر کوچیک ولی باصفا به عنوان مرکز تولید سفال خاورمیانه شناخته می شه. میشه گفت هشتاد درصد از جمعیت شهر لالجین به پیشهٔ سفالگری، سرامیک‌کاری و شغلهای وابسته به خرید و فروش محصولات سفالی اشتغال دارند.چون هر جای شهر و که نگاه میکردیم یا کارگاه سفال سازی بود و یا فروشگاه سفال فروشی... و واقعا" چه سفال هایی!!!!!!!!!!! &nb...
7 فروردين 1394

خداحافظی با شیر مادر...

22 ماه شیرین ...نفس به نفس هم...نعمتی است پسرم... اما دیگر وقت خداحافظی رسیده... از شیر گرفتن سخت است، مسئولیت سنگین و عذاب آوری است که من میدانم درست است و بایدی در پسش پنهان است، اما تو نمیدانی، بایدش را درک نمیکنی و تا مدت های مدید هم در خلوت قلبی ات مرا برای آن نمی بخشی.  می دانم که شیر مادر نخستین چیزی است که تو پس از زمینی شدنت جایگزین همه آن داشته های از دست رفته کردی و به واسطه گری اش با دنیا آشتی نمودی.  می دانم که برای تو تنها خود شیر مطرح نیست، شیر خوردن یعنی آغوش، مهر مادری ،آرامش، خواب،رویا و همه دار و ندارت... اما چاره ای نیست پسرم... برایت از خداوند بزرگ رزق و روزی...
5 فروردين 1394

اهورا و اولین روز سال 1394...

پسر کم، اهورا... امروز اولین روز از سال جدیده...عزیز من، امیدوارم مثل اون لحظه ای که باغ ، تو ترنم ترانه غرق در شکوفه میشه ، امسالت بهاری و لحظه هات پر از شکوفه باشه... سفره هفت سین امسال مون هم مثل پارسال مزین بود به عکسای قشنگت...             امروز همراه شما برای تبریک سال نو به دیدن فامیلا و دوستامون رفتیم ، آخه قراره بازم مثل هر سال فردا بریم تویسرکان... اینم از عکس عسل مامان کنار المان های نوروزی آذرشهر:         &nbs...
1 فروردين 1394

پسرک بی همتایم بهارت مبارک.

آرامش جانم ، اهورا: از گريبان تو صبح صادق مي گشايد پر و بال تو گل سرخ مني تو گل ياسمني تو چنان شبنم پاك سحري نه، از آن پاكتري تو بهاري نه، بهاران از توست از تو مي گيرد وام هر بهار اين همه زيبايي را هوس باغ و بهارانم نيست اي بهين باغ و بهارانم تو..........   نوروزت مبارک!!!!!!!!!!!!!   ...
1 فروردين 1394

نوروز 1394 مبارک...

بهار شاخه شاخه زمستان را پشت سر گذاشت، پله پله به‌ملاقات ما آمد و كوچه كوچه روشني پراكند .   بهار آمد و قندي كه در دل اسفند آب شده بود را به طربناكي شفافي كه در ريشه گياهان جريان داشت پيوند زد، سكون و سكوت زمستاني كوچ كرد، حالا زلالي در سرشاخه‌هاي درختان قدم مي‌زند .   بهار آمد با بنفشه‌هايي كه به قول شاعران تمام وطنشان جعبه‌اي چوبي در كنار پياده‌روهايي است كه موتورسواران از آن مي‌گذرند .   بهار آمد با پرندگاني كه تا ديوار نه چندان بلند حياطمان پايين آمده و گاه پيشاپيش رهگذران دانه برمي‌چينند از كوچه‌هايي كه عابراني قديمي دارد .  ...
1 فروردين 1394